باران عشق

مطالب عاشقانه
بارون

 

باران میبارد...
صدای قطراتی که روی شیشه پنجره اتاقم میخورد..
گویی تمام آرامش دنیا را برایم به ارمغان می اورد...
باران هم میداند ...
من ...
آرام نیستم!!!من و باران و خیابان های شب

 

چه قدم زنانِ عاشقانه ای!

 

سپاس گذارم

 

اگر نرفته بودی

 

این شب این قدر زیبا نمیشد!

 

"رضا کاظمی"

 

 

 

+نوشته شده در 30 تير 1391برچسب:,ساعت22:11توسط |
تشیع عشق

چه سخت است تشیع عشق

بر روی شانه های فراموشی

و دل سپردن به قبرستان جدایی

وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست

تا رهگذری بر بی کسی ات

فاتحه ای بخواند

 

 

+نوشته شده در 30 تير 1391برچسب:,ساعت14:45توسط |
بی حضورت


بی حضورت
هر چه کردم
زندگی زیبا نشد
شاعر شده ام
همه واژه هایم دو حرفیست
تو.... تو.... تو!


+نوشته شده در جمعه 30 تير 1391برچسب:,ساعت10:50توسط اشکان |
دل من غمناک است

 

قلمت را بردار

و برای دل شب بازنویس

که اگر خسته نوشتم در شب

از سر غصه ی تاریکی نیست

روزگارم لبریز ...از تمامیت نور...

دیدگانم بیدار

دل من بس غمگین... دل من غمناک است....

+نوشته شده در جمعه 30 تير 1391برچسب:,ساعت10:46توسط اشکان |
عکس های رومانتیک 3

 

+نوشته شده در 29 تير 1391برچسب:,ساعت17:10توسط |
چتر در باران

 ایستاده ام

در اتوبوس
چشم در چشم های نا گفتنی اش.

یک نفر گفت:
«خانم
جای خالی
بفرمایید»

چه غمگنانه است
وقتی در باران
به تو چتر تعارف می کنند.

 

+نوشته شده در 29 تير 1391برچسب:,ساعت14:43توسط |
دلنوشته

میدانم اهل بارانی
پس به کلبه بارانی ما بیا
کمی زیر باران ذهن ما قدم بزن
کمی خیس شو
و اگر مجالی برای همنوایی بود
کمی همنوا شو با ما
ما قطره های باران را یک به یک
از پشت قاب پنجره اتاق
جمع کرده ایم و پر کرده ایم
آن جام را که در جداره هایش
شراب خشکیده بود
اگر بیایی جامی لبریز از باران
با طعم شراب خواهی نوشید
یا مست خواهی شد
یا می زده

+نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,ساعت23:2توسط اشکان |
زیر باران


 زیر باران

چتر ها را باید بست

 

زیر باران باید رفت

فکر را خاطره را

زیر باران باید برد

عشق را زیر باران باید جست

زیر باران باید حرف زد

نیلوفر کاشت

چیز نوشت

زندگی تر شدن پی درپی

زندگی آب تنی در حوضچه اکنون است

 

+نوشته شده در 28 تير 1391برچسب:,ساعت22:10توسط |
دل بسوزد خانه ی دلبر شود

 

باید آهسته نوشت.

بادل خسته نوشت

با لب بسته نوشت.

گرم و پر رنگ نوشت.

روی هر سنگ نوشت.

تا بدانند همه

كه اگر دوست نباشد دل نیست

 

امشب شب آخره که مزاحم دلت شدم

خورشید فردا مال تو ببخش که عاشقت شدم

بدرقه لازم ندارم، خودم میرم عزیزترین

نذار بمونه زیر پا ، قلبمو بردار از زمین

دوستت دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود

غافل از این که قلب من منتظر اشاره بود...

+نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,ساعت22:4توسط اشکان |
چرا تنهام

 

 

 

 

اگه شونت تکیه گاهه پس چرا من تنها شدم

 

 

چرا هر لحظه م همیشه ، منم تنها با خودم

 

 

یه تصویر از عکس چشمات ، رو دیواره دلم ، چقدر قصه م خنده داره

چقدر بی تابه دلم.

+نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,ساعت21:59توسط اشکان |
عاشقی

 

 



هیچ فکر نمی کردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم
دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد
قلبم شتابان می زند
شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام
و من تنهایی خود را در آغوش می کشم
و....


+نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,ساعت21:52توسط اشکان |
بی تو

 

 


من بودم ، تو و یک عالمه حرف

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !

کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد

+نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت18:21توسط اشکان |
دلتنگی
 
 

دلـم عـجیب تـنگ شُده بـَرای تمام لحظه هـآیی ....

که دلـت عـَجیب بـَرایـَم تنگ می شُد ..!
+نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت18:16توسط اشکان |
تـــــــــــــــــو

 

9532f9cc0ad1178d03469bb1f16.jpg 

تــــــــو آن عشـــق زیبایــی

که اگر  از کنارم گــــــــذر کنـی ،       

از شــوق روی تـــــو صدای خــنده دلـــم به آسمان میرسد! 

 

و من با یک نگاه تو شاعر میشوم ...

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,ساعت18:3توسط شقایق |
دوست داشـتن یعنی...

 

e7ceec836127.jpg

دوست داشـتن یعنی ؛
اونـی کـه ، اگـه صــد دفـعه هـم نـاراحتـش کـنی ..
هــر بــار مــیگه : این دفـعه ی آخــریه کـه می بخــشمت !
و بـا اخــم مــیاد تـو بغــلت ...!

+نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت22:45توسط شقایق |
تمام خودت

 

باید از انتهای زمان نگاهت ترسید!

 

 

تو سوره ی تماشای  پیامبران همه ی اعصاری...

پشت حجاب قلبت میدانم ...

آواز هایی است، که تورا ،من را 

به سرزمین دست نایافتنی روحت می خواند

و من میدانم صدایی ست که 

چکامه های الهه های یونان را به سخره میگیرد...

بی فایده ی است تلاشت برای پنهان کردن تمام خودت از من...

 

+نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت21:46توسط اشکان |
عکس های رومانتیک2

ادامه مطلب
+نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت21:35توسط اشکان |
بشنو صدای قلبم را
a (147).jpg

 بیا و بشنو صدای قلبم را :
یاری همیشگی دارم
وقتی نیستی به رسم وفاداری کنارم میماند!
من میگویم و او میشنود ...
مثل همان روزهایی که تو میگفتی و من میشنیدم ...
یادت که نرفته ؟
اما حالا ... از درد و دلت
دردت برای من ماند و دلت برای دیگری شد !
و در آخر ...
من ماندم و یار همیشگی !
غیرتی نشو ... تنهایی را میگویم !

+نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت13:20توسط شقایق |
دلتنگــــــــــــــم
1 (87).jpg

 

دلتنگم !
دلتنگ نگاهت ، راه رفتنت ، حرف زدنت ...
من به اندازه وسعت چشمان تو ، غمگینم !
به انداره برق نگاهت نگرانم !
تو به اندازه " تنهایی " من شاد بمان ...

شاد بمــــــــــــــــــان ...

+نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت13:11توسط شقایق |
چشـــــــــم به راه

 

1 (17).jpg

هر کس جای من بود
می برید...
اما من هنوز می دوزم
چشم به راهی که رفته ای...

+نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت13:1توسط شقایق |
منو برگردون

 

 

صدام كن این دم آخر آخه فردا دیگه دیره
آخه فردا دیگه نیستم كسی جامو ...
خداحافظ كه دلگیرم سراغت رو نه نمیگیرم
ببین گفتم خداحافظ یه كاری كن دارم میرم

ادامه مطلب
+نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت21:12توسط اشکان |
لمس احساست

دنیای من در...
لبخندهای تو...
لمس کردن احساست...
گرفتن دستانت...
خلاصه می شود
به همین سادگی برای تمام لحظه های بامن نبودنت
دلتنگـــــــــی می کنم...

 

+نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت17:20توسط شقایق |
بگذار و بگذر...

 خسته ام از تكرار شنیدن

 مواظب خودت باش

 تو اگر نگران من بودی نمی رفتی

 به سادگی میماندی

 گاهی فقط

 با یک نگاه

با یك نفس  شاید

مواظبم بودی

پس بگذارو بگذر...

 

+نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت16:33توسط شقایق |
روزهای بی تو

 

امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن

هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …

تنهای تنها میون این همه آدم سخته.

ادامه مطلب
+نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت16:21توسط اشکان |
همیشه در قلب منـــــــــــــی ...

 

588191_o6eazavl.jpg

احساس قشنگ " تـــــــــــــو " می آید !
آرام آرام می نشیند
بر قلبـم ...
من گیج ِ این همه " تــــــــــــو " !
کنار می آیم با خودم ، با احساس قشنگی که " تــــــــــــو " یی ...

 

میدانی ؟!

تــــــــــــــو دور از من و همیشه در قلب منی ...

+نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت14:3توسط شقایق |
تنها قرار زندگیـــــــــم !
 
عکس
    وقتی قرار شد من بی قرار تو باشم
و تو تنها قرار زندگیم باشی !
از هر چه قراره ، غیر از تو گذشتـــــــــــم ...
+نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت13:12توسط شقایق |
کــــــــاش
avazak_ir-love513.jpg

کاش گذر زمان در دست من بود ، 

تا لحظه های " با تو بودن " را اینقدر طولانی میکردم  

که برای " بی تو بودن " وقتی نمی ماند ...

 

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت1:18توسط شقایق |
بی قـــــــــــــرارم ...
normal_avazak_ir-light54.jpg 

تمام ناتمام من !

فرسنگهاست فاصله میان من و تو ،

نه دستهایم می رسد به دستهایت

و نه چشمانم به نگاهت ،

بی قرارم ، بی قرارم ، بی قرارم ...

+نوشته شده در یک شنبه 24 تير 1391برچسب:,ساعت23:59توسط شقایق |
چگونه فراموشت کنم

 

 

چگونه فراموشت كنم كه نامت زمزمه هميشه لب هاي من است و يادت همدم دايمي دلم و چشم هايت سايه سار تنهايي من.اگر باور نداري از مدادهايي كه بر صفحه سپيد كاغذ برايت شعر نوشته اند بپرس تا بداني كه چقدر بي تو بي قرارم

+نوشته شده در شنبه 24 تير 1391برچسب:,ساعت18:0توسط اشکان |
تو را کـم دارم...

 

عکس
دستم
به تو که نمی رسد،
فقط حریف واژه ها می شوم !
گاهی،
هوس می کنم،
تمام کاغذهای سفید روی میز را،
از نام تو پرکنم …
تنگاتنگ هم،
بی هیچ فاصله ای !!
از بس، که خالــی ام از توام …
از بس،
که تو را کـم دارم …

 

+نوشته شده در شنبه 24 تير 1391برچسب:,ساعت13:23توسط شقایق |
نبود تو

 

عکس

در باور احساساتم

نبود تو معنی نمی گیرد


چرا كه نبود تو


همه دلیل ها را با خود می برد


و هیچ قلبی بدون دلیل


نخواهد زد...


ادامه مطلب
+نوشته شده در شنبه 24 تير 1391برچسب:,ساعت1:17توسط شقایق |
چشم های تو
 
 
تنها روشنایی من در زندگیم...

چشمهایت بود...

به یاد آنها زندگی کردم...

کم دارم چشمهایت را...کجایی؟

شبهای اتاقم ماه ندارد...

چشمهایت را قرض می دهی تا صبح؟!


+نوشته شده در شنبه 24 تير 1391برچسب:,ساعت1:14توسط اشکان |
بهشتــــــــ

 

عکس

می دونی بهشت کجاست ؟
یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب !
بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری…

+نوشته شده در جمعه 23 تير 1391برچسب:,ساعت22:50توسط شقایق |
دلتنگی بی پایان

 

همیشه هر گاه دلتنگت میشوم ، مینشینم در گوشه ای و اشک میریزم
آن لحظه آرزو میکنم که باشی در کنارم ، بنشینی بر روی پاهایم و آهسته در گوشم بگویی که دوستت دارم
کاش بیاید آن روز ، کاش تبدیل شود به حقیقت آن آرزو ، تا لبخند عاشقی بر روی لبانم بنشیند ، تا کی دلم در غم دوری ات، به انتظار بنشیند!

ادامه مطلب
+نوشته شده در جمعه 23 تير 1391برچسب:,ساعت20:32توسط اشکان |
عکس های رومانتیک

ادامه مطلب
+نوشته شده در جمعه 23 تير 1391برچسب:,ساعت20:8توسط اشکان |
گنـــــــــــــاه

 

عکس

خود را اگرچه سخت نگه داری از گناه
گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه
هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه
بر دوش تو نهاده شود باری از گناه


ادامه مطلب
+نوشته شده در جمعه 23 تير 1391برچسب:,ساعت20:5توسط شقایق |
من خستـــــــــه ام

 

عکس

من خسته ام، تو خسته ای آیا شبیه من؟
یک شاعر شکسته ی تنها شبیه من
حتی خودم شنیده ام از این کلاغها
در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من

ادامه مطلب
+نوشته شده در جمعه 23 تير 1391برچسب:,ساعت19:40توسط شقایق |